.:: حافظ::.

حافظا تا تو نباشی عاشقی دردیست دیرین

.:: حافظ::.

حافظا تا تو نباشی عاشقی دردیست دیرین

طفیل هستی عشقند آدمی و پری

طفیل هستی عشقند آدمی و پریبکوش خواجه و از عشق بی​نصیب مباشمی صبوح و شکرخواب صبحدم تا چندتو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کارهزار جان مقدس بسوخت زین غیرتز من به حضرت آصف که می​برد پیغامبیا که وضع جهان را چنان که من دیدمکلاه سروریت کج مباد بر سر حسنبه بوی زلف و رخت می​روند و می​آیندچو مستعد نظر نیستی وصال مجویدعای گوشه نشینان بلا بگرداندبیا و سلطنت از ما بخر به مایه حسنطریق عشق طریقی عجب خطرناک استبه یمن همت حافظ امید هست که باز         ارادتی بنما تا سعادتی ببریکه بنده را نخرد کس به عیب بی​هنریبه عذر نیم شبی کوش و گریه سحریکه در برابر چشمی و غایب از نظریکه هر صباح و مسا شمع مجلس دگریکه یاد گیر دو مصرع ز من به نظم دریگر امتحان بکنی می خوری و غم نخوریکه زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سریصبا به غالیه سایی و گل به جلوه گریکه جام جم نکند سود وقت بی​بصریچرا به گوشه چشمی به ما نمی​نگریو از این معامله غافل مشو که حیف خورینعوذبالله اگر ره به مقصدی نبریاری اسامر لیلای لیله القمر
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد