.:: حافظ::.

حافظا تا تو نباشی عاشقی دردیست دیرین

.:: حافظ::.

حافظا تا تو نباشی عاشقی دردیست دیرین

عمر بگذشت به بی​حاصلی و بوالهوسی

عمر بگذشت به بی​حاصلی و بوالهوسیچه شکرهاست در این شهر که قانع شده​انددوش در خیل غلامان درش می​رفتمبا دل خون شده چون نافه خوشش باید بودلمع البرق من الطور و آنست بهکاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیشبال بگشا و صفیر از شجر طوبی زنتا چو مجمر نفسی دامن جانان گیرمچند پوید به هوای تو ز هر سو حافظ        ای پسر جام می​ام ده که به پیری برسیشاهبازان طریقت به مقام مگسیگفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسیهر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسیفلعلی لک آت بشهاب قبسوه که بس بی​خبر از غلغل چندین جرسیحیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسیجان نهادیم بر آتش ز پی خوش نفسییسر الله طریقا بک یا ملتمسی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد