.:: حافظ::.

حافظا تا تو نباشی عاشقی دردیست دیرین

.:: حافظ::.

حافظا تا تو نباشی عاشقی دردیست دیرین

ز دلبرم که رساند نوازش قلمی

ز دلبرم که رساند نوازش قلمیقیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشقبیا که خرقه من گر چه رهن میکده​هاستحدیث چون و چرا درد سر دهد ای دلطبیب راه نشین درد عشق نشناسددلم گرفت ز سالوس و طبل زیر گلیمبیا که وقت شناسان دو کون بفروشنددوام عیش و تنعم نه شیوه عشق استنمی​کنم گله​ای لیک ابر رحمت دوستچرا به یک نی قندش نمی​خرند آن کسسزای قدر تو شاها به دست حافظ نیست        کجاست پیک صبا گر همی​کند کرمیچو شبنمی است که بر بحر می​کشد رقمیز مال وقف نبینی به نام من درمیپیاله گیر و بیاسا ز عمر خویش دمیبرو به دست کن ای مرده دل مسیح دمیبه آن که بر در میخانه برکشم علمیبه یک پیاله می صاف و صحبت صنمیاگر معاشر مایی بنوش نیش غمیبه کشته زار جگرتشنگان نداد نمیکه کرد صد شکرافشانی از نی قلمیجز از دعای شبی و نیاز صبحدمی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد