.:: حافظ::.

حافظا تا تو نباشی عاشقی دردیست دیرین

.:: حافظ::.

حافظا تا تو نباشی عاشقی دردیست دیرین

سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی

سحرم هاتف میخانه به دولتخواهیهمچو جم جرعه ما کش که ز سر دو جهانبر در میکده رندان قلندر باشندخشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پایسر ما و در میخانه که طرف بامشقطع این مرحله بی همرهی خضر مکناگرت سلطنت فقر ببخشند ای دلتو دم فقر ندانی زدن از دست مدهحافظ خام طمع شرمی از این قصه بدار         گفت بازآی که دیرینه این درگاهیپرتو جام جهان بین دهدت آگاهیکه ستانند و دهند افسر شاهنشاهیدست قدرت نگر و منصب صاحب جاهیبه فلک بر شد و دیوار بدین کوتاهیظلمات است بترس از خطر گمراهیکمترین ملک تو از ماه بود تا ماهیمسند خواجگی و مجلس تورانشاهیعملت چیست که فردوس برین می​خواهی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد