.:: حافظ::.

حافظا تا تو نباشی عاشقی دردیست دیرین

.:: حافظ::.

حافظا تا تو نباشی عاشقی دردیست دیرین

در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی

در همه دیر مغان نیست چو من شیداییدل که آیینه شاهیست غباری داردکرده​ام توبه به دست صنم باده فروشنرگس ار لاف زد از شیوه چشم تو مرنج  شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبانجوی​ها بسته​ام از دیده به دامان که مگرکشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوستسخن غیر مگو با من معشوقه پرستاین حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می​گفتگر مسلمانی از این است که حافظ دارد        خرقه جایی گرو باده و دفتر جاییاز خدا می​طلبم صحبت روشن راییکه دگر می نخورم بی رخ بزم آرایینروند اهل نظر از پی نابیناییور نه پروانه ندارد به سخن پرواییدر کنارم بنشانند سهی بالاییگشت هر گوشه چشم از غم دل دریاییکز وی و جام می​ام نیست به کس پرواییبر در میکده​ای با دف و نی ترساییآه اگر از پی امروز بود فردایی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد